ترجمه مقاله

دولت پناه

لغت‌نامه دهخدا

دولت پناه . [ دَ / دُو ل َ پ َ ] (ص مرکب ) پناه و ملجاء دولت و سلطنت . (ناظم الاطباء). که در پناه بخت و نعمت و اقبال است . که بخت و اقبال پشت و پناه اوست :
که دولت پناها جوانبخت باش
همه ساله با افسر و تخت باش .

نظامی .


یکی سوی دستور دولت پناه
به چشم سیاست نظر کرد شاه .

نظامی .


یاران همنشین همه از هم جدا شدند
ماییم و آستانه ٔ دولت پناه تو.

حافظ.


ترجمه مقاله