ترجمه مقاله

دوندگی

لغت‌نامه دهخدا

دوندگی . [ دَ وَ دَ / دِ ] (حامص ) حالت و چگونگی دونده . (یادداشت مؤلف ). دویدگی و تک و دو. (ناظم الاطباء). قِمصی ّ؛سخت دوندگی . (منتهی الارب ). و رجوع به دونده و دویدن شود. || کوشش . (ناظم الاطباء). سعی و تلاش .جد و جهد رفت و آمد و تلاش بسیار برای وصول طلب و امثال آن ؛ برای فلان مقصود دوندگی بسیار کرد. پس از شش ماه دوندگی نصف طلب را وصول کرد. (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله