ترجمه مقاله

دون

لغت‌نامه دهخدا

دون . (اِخ ) شهرکی است [ به عراق ] که معتصم بنا نهاده است و مأمون تمام کرده است آبادان است و با نعمت . (حدود العالم ).
ترجمه مقاله