ترجمه مقاله

دوپوسته

لغت‌نامه دهخدا

دوپوسته . [ دُ ت َ / ت ِ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) کاغذ کلفتی که بتوان آن را از وسط بریده و تبدیل به دو ورق نمود. (ناظم الاطباء).کاغذ که بتوان آن را پوسته کرد؛ یعنی از قطربه دو نیم و یک ورق را به دو ورق نازک تبدیل کرد.
- دوپوسته کردن کاغذ ؛ یک ورق آن را به دو ورق تبدیل کردن . (ناظم الاطباء).
|| هر دو چیز به هم ملصق شده . (ناظم الاطباء). که دارای دو پوست است : بادام و گردوی دو پوسته . (یادداشت مؤلف ). دوپوس . دوپوست . و رجوع به دوپوست شود.
ترجمه مقاله