ترجمه مقاله

دوپیکان

لغت‌نامه دهخدا

دوپیکان . [ دُ پ َ / پ ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) (مرکب از «دو» + «پیکان »که آهن نوک تیز سر تیر است ) تیری که دارای دوپیکان است . که دو پیکان دارد. (یادداشت مؤلف ) :
به تیر دوپیکان ز سر برگرفت
کنیزک بدو ماند اندر شگفت .

فردوسی .


چو گوش آهخته دارد دیده گوید
مگر تیری دوپیکان می نماید.

حافظ اوبهی .


ترجمه مقاله