ترجمه مقاله

دژبرو

لغت‌نامه دهخدا

دژبرو. [ دُ ب ُ / ب َ ] (ص مرکب ) (از : دژ + برو، مخفف ابرو) گره بر ابرو زننده .(برهان ). بدخوی . زشت خوی . روی ترش کننده و عبوس کننده . (ناظم الاطباء). || خشمگین . قهرآلود. (برهان ) بدخشم . (آنندراج ). خشم آلود. غضبناک :
یکی دژبرویست پرخاشخر
کز او هست شیر ژیان را حذر.

ابوشکوربلخی .


ترجمه مقاله