ترجمه مقاله

دژند

لغت‌نامه دهخدا

دژند. [ دِ ژَ / دُ ژَ ] (ص ) دژن . چیزی تند و تیزطعم . (برهان ). || تندشده و بخشم آمده . (لغت فرس اسدی ، ذیل دژآگاه ). تندشده . (جهانگیری ) (صحاح الفرس ). مردم قهرآلوده و خشمناک و تند و تیز. (برهان ). || جلد و شتاب . (ناظم الاطباء). و رجوع به دژن شود.
ترجمه مقاله