ترجمه مقاله

دکن

لغت‌نامه دهخدا

دکن . [ دَ ک َ ] (اِخ ) دکهن . ولایتی است در هند، و به اعتبار جهات چون در جنوب افتاده است «دکن » گویند،و هندیان با هاء (دکهن ) نویسند ولی در تلفظ هاء را نیارند. (از لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ). ولایت و دیار معروف در هند، از طرف مشرق محدود است به دریا و ازمغرب به گجرات و از شمال به دیار سند و از جنوب به ارض چیناپَتَن . این ملک مشتمل است بر شش صوبه و هر صوبه محتوی بر بلاد بسیار و امصار بیشمار. و از اهالی اسلام ملوک بهمنیه در آن مدتها سلطنت داشته اند، پس ازایشان ملوک طوایف در آنجا حکمرانی کرده اند، و از بافته های نفیسه ٔ آن ولایت حریری به ایران می آورند که آنرا منسوب به دکن داشته دکنی نامیده اند. (از آنندراج ). ناحیه ای است بشکل شبه جزیره ای مثلث در جنوب هندوستان که پایتخت آن حیدرآباد است ، و تا قبل از تقسیم هندوستان ، نظام دکن بر آن حکومت میکرد و پس از استقلال هندوستان ایالتی از هند بشمار میرود. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به دایرةالمعارف فارسی شود :
چرا دلم نبود عاشق هوای دکن
که اندر اوست دو یارعزیز قبله ٔ من .

وصال شیرازی (از آنندراج ).


گفت سوگند می دهم سوگند
به سر تاج تخت گیر دکن .

ملک قمی (از جهانگیری ).


ترجمه مقاله