دکهلغتنامه دهخدادکه . [ دَک ْه ْ ] (ع مص ) «ههه » کردن درروی کسی . (از منتهی الارب ). بوییدن بخار دهان کسی را. (از اقرب الموارد). نَکْه . و رجوع به نَکْه شود.