ترجمه مقاله

دیباپوش

لغت‌نامه دهخدا

دیباپوش . (نف مرکب ) که دیبا پوشد. آنکه دیبا بر تن کند :
سرایهاش همه پر ز سرو دیباپوش
وثاقهاش همه پر ز شیر دندان خای .

فرخی .


دشت دیباپوش گردد ز اعتدال روزگار
ز آن همی بر عدل ایزد وعده ٔ دیبا کند.

ناصرخسرو.


ترجمه مقاله