ترجمه مقاله

دیجور

لغت‌نامه دهخدا

دیجور. [ دَ ] (ع ص ، اِ) خاک . (منتهی الارب ). مطلق خاک . (از تاج العروس ). خاک تیره ٔمایل به سیاهی چون خاکستر. (از اقرب الموارد). اسوددیجور؛ سیاه برنگ خاکستر. (از اقرب الموارد). || نیک مایل بسیاهی . (منتهی الارب ). تیره رنگ مایل بسیاهی . (منتهی الارب ) (از شرح قاموس ). || نیک تاریک . (منتهی الارب ). || انبوه از نبات خشک (و الیاء زائدة). (منتهی الارب ). نیک تاریک از گیاه خشک شده بسبب سیاهی آن . (از اقرب الموارد). || تاریکی . (منتهی الارب ). ظلمت . (تاج العروس ). ظلام . دیمة دیجور؛ باران سیاه . (اقرب الموارد). لیل دیجور و لیلة دیجور؛ شب تاریک . (از تاج العروس ).
ترجمه مقاله