ترجمه مقاله

دیده ٔ گاو

لغت‌نامه دهخدا

دیده ٔ گاو. [ دی دَ / دِ ی ِ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گاو چشم . بابونه ٔ گاو. گلی است که آن را گاو چشم گویند. (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ) (شرفنامه منیری ). || نوعی از سلاح وجامه باشد که در روز جنگ پوشند. || نوعی از انگور. (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ). || (اِخ ) ستاره ٔ دبران را گویند و یکی از منازل قمر است و بعربی عین الثور خوانند. (برهان ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله