ترجمه مقاله

دید زدن

لغت‌نامه دهخدا

دید زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) برآورد کردن . تخمین کردن قیمت چیزی یا حاصل و وزن زراعت و جز آن را چنانکه مثلاً گویند میوه امساله را ده خروار دید زده اند حرز. خرص کردن . تخمین کردن چنانکه خرج بنایی که ساختن آن خواهند. (از یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله