ترجمه مقاله

دیررام

لغت‌نامه دهخدا

دیررام . (ص مرکب ) که دیر مطیعشود. خودسر. که آسان تن به اطاعت ندهد :
ندانی کو چگونه خویش کام است
ز خوی بد چگونه دیررام است .

(ویس و رامین ).


ترجمه مقاله