ترجمه مقاله

دیرگذر

لغت‌نامه دهخدا

دیرگذر. [ گ ُ ذَ ] (نف مرکب ) دیرگذار. کندگذار. که به کندی سپری شود : لکن بر هر حال که باشد تبهاء مرکب عسرتر و دیر گذرتر باشد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). کشکاب رطوبت زیادت کند و تب بلغمی را عسرتر و دیرگذرتر کند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
ترجمه مقاله