دین پذیر
لغتنامه دهخدا
دین پذیر. [ پ َ ] (نف مرکب ) پذیرنده ٔ دین :
همه دین پذیر و همه هوشیار
همه از در یاره و گوشوار.
یکی نامه بنوشت خوب و هژیر
سوی نامور خسرو دین پذیر.
چون شوند آن قوم از من دین پذیر
کار ایشان سر بسر شوریده گیر.
همه دین پذیر و همه هوشیار
همه از در یاره و گوشوار.
دقیقی .
یکی نامه بنوشت خوب و هژیر
سوی نامور خسرو دین پذیر.
دقیقی .
چون شوند آن قوم از من دین پذیر
کار ایشان سر بسر شوریده گیر.
مولوی .