ترجمه مقاله

ذات اوهام

لغت‌نامه دهخدا

ذات اوهام . [ ت ُ اَ ] (اِخ ) نام موضعی نزدیک سرندیب که گرشاسب با مهراج آنگاه که بتسخیر سرندیب رفتند یکهفته بدانجا مقام کردند :
بیک هفته آنجاش آرام بود
کجا نام او ذات اوهام بود.

اسدی .


ترجمه مقاله