ترجمه مقاله

ذات الطواویس

لغت‌نامه دهخدا

ذات الطواویس .[ تُطْ طَ ] (اِخ ) محلی است نزدیک بخارا و آن را طواویس و ارقود نیز نامند. رجوع بتاریخ بخارای نرشخی چ مدرس رضوی ص 13 شود. طواویس قصبه ای نزه بود و بازاری داشت که هر سال یکروز دائر می شد. و دیواری داشت که اکنون ویران شده است و نیز مسجد جامعی که از میان رفته است ولی بازار آن بزرگتر شده است . (مقدسی 281). وهر سال جمعی کثیر از مردم ماوراءالنهر هنگامی معین از سال در آن گرد می آمدند و از آن جامه های پنبه بشهرهای دیگر میبردند و آن قصبه را بستانهای بسیار بود وآب فراوان داشت . (اصطخری 313). این قصبه را نام دیگر «طواویسه » بود و نام دیگر «ارقود» و در آن مردمی بودند با نعمت و تجمل و از راه تجمل هر کسی در خانه ٔ خود یک یا دو طاوس داشت و چون تازیان به بخارا شدند و پیش از آن طاوس ندیده بودند و در آنجا بسیار دیدندآن دیه را «ذات الطواویس » نام کردند و نام اصلی آن برخاست و بعد از آن ذات را نیز بینداختند و طواویس گفتند و بازار آن هر سال در تیر ماه ده روز بود و رسم چنان بود که هر چه آخریان معیوب داشتند از برده و ستور همه بدان بازار می فروختند و باز رد کردن آن امکان نداشتی و نه خریدار و نه فروشنده هیچ شرط نپذیرفتی و هر سال بیش از ده هزار کس بدین بازار حاضر شدندی از بازرگان و اصحاب حوائج چنانکه از فرغانه و شاش و جایهای دیگر می آمدند و با سود بسیار بازمی گشتند و بدین سبب مردم دیه توانگر بوده اند، از راه سوداگری و نه ازراه کشاورزی و این دیه بر سر شاهراه سمرقند بود وتا شهر بخارا هفت فرسنگ بود. (تاریخ بخارا ص 11).
ترجمه مقاله