ذات الکهف
لغتنامه دهخدا
ذات الکهف . [ تُل ْ ک َ ] (اِخ ) موضعی است در شعر عوف بن الأحوص :
یسوق صریم شأها من جلاجل
الی ّ و دونی ذات کهف و قورها.
و در شعربشربن ابی حازم :
یسومون الصلاح بذات کهف
و ما فیها لهم سلع وقار.
یسوق صریم شأها من جلاجل
الی ّ و دونی ذات کهف و قورها.
و در شعربشربن ابی حازم :
یسومون الصلاح بذات کهف
و ما فیها لهم سلع وقار.
(از معجم البلدان یاقوت ).