ترجمه مقاله

ذأب

لغت‌نامه دهخدا

ذأب . [ ذَءْب ْ ](ع مص ) راندن . (زوزنی ). از پس راندن . (منتهی الارب ). || دفع کردن . || خوار داشتن . (زوزنی ). حقیر پنداشتن . (منتهی الارب ). راندن شتر. (تاج المصادر بیهقی ). || فراهم آوردن چیزی را. (منتهی الارب ). || ترسانیدن . || دفع کردن . || مذمت کردن . نکوهیدن . نکوهش کردن . || هموار ساختن . || ذأب قَتَب ؛ پالان ساختن . || ذأب غلام ؛ گیسو ساختن پسر را. || ذاب در سیر؛ بشتاب رفتن .
ترجمه مقاله