ترجمه مقاله

ذماء

لغت‌نامه دهخدا

ذماء. [ ذَ ] (ع مص ) جنبش . جنبیدن . حرکت کردن . || قویدل گردیدن . || آشکار کردن قوت دل را. ظاهر ساختن قوت قلب را. || خذ ما ذمی لک ؛ ای ارتفع لک . || رنج رساندن . مشکل آمدن بر کسی .
ترجمه مقاله