ترجمه مقاله

ذنن

لغت‌نامه دهخدا

ذنن . [ ذَ ن َ ] (ع مص ) ذنین . روان شدن آب از بینی . || هلاک شدن از نهایت پیری یا بیماری . || سست رفتن . || ذنن کسی را بر حاجتی ؛ حاجت خود از او خواستن و سوآل کردن . || مازال یذن فی تلک الحاجة؛ یعنی همواره در جستجوی آن ببود تا آنکه برآمد آن حاجت و پیروزی یافت .
ترجمه مقاله