ذوالحجرینلغتنامه دهخداذوالحجرین . [ ذُل ْ ح َ ج َ رَ ] (اِخ ) ازدی ، مردی از قبیله ٔ ازد که دختر وی به سنگی خسته و استخوان خرما کوفتی شتران را و به سنگ دیگر جو اهل و قرابت خود را.