ترجمه مقاله

ذوالخمار

لغت‌نامه دهخدا

ذوالخمار. [ ذُل ْخ ِ ] (اِخ ) لقب عوف بن ربیعبن ذی الرّمحین خدمی است از آن روی که در جنگ جمل معجر زن خود پوشیده و به کارزار درآمد و بسیار کسان را به نیزه بزد تا آنکه از هر کس پرسیدندی که ترا نیزه زده است گفتی ذوالخمار.
ترجمه مقاله