ترجمه مقاله

ذوالنونین

لغت‌نامه دهخدا

ذوالنونین . [ ذُن ْ نو ن َ ] (ع اِ مرکب ) شمشیر :
فزینک فی شریطک ام عمرو
و سابغة و ذوالنونین زینی .
عمروبن معدی کرب و صاحب بلوغ الارب در ج 2 ص 53 در شرح شعر آرد: و ذوالنونین ،السیف و النون شفرته . و در تاج العروس آمده است : و النون : شفرة السیف و انشد الجوهری :
بذی نونین فصال مقط ...
و باز آمده است : و ذالنون ، صیف معقل بن خویلد الهذلی و کان عریضاً معطوف طرفی الظبة و فیه یقول :
قریتک فی الشریط اذا التقینا
و ذوالنونین یوم الحرب زینی
و ابن الاثیر در المرصع گوید: قال الازهری یقال للسیف العریض المعطوف طرفی الضبة (کذا) ذوالنونین . (المرصع ابن الاثیر).
ترجمه مقاله