ترجمه مقاله

ذوجدن

لغت‌نامه دهخدا

ذوجدن . [ج َ دَ ] (اِخ ) لقب علس بن حارث یکی از مثامنة که ملوک حمیر بودند بعضی گفته اند جدن نام موضعی است و ذوجدن منسوب بدانجاست . و بعضی گویند. او اول کس است که به یمن تغنی کرد و ذوجدن برای حسن صوت وی بدو لقب دادند. و ابن الاثیر در المرصع گوید. وی از اذواء یمن است و علقمةبن شراحیل از فرزندان اوست . و بعضی گفته اندکه ذوجدن پدر مرثد الخیر حمیری است . و نیز گویند که : او آخرین ملوک حمیر است و او پس از ذونواس پادشاهی یافت و ابرهة وی را هزیمت کرد و ذوجدن را در آب غرقه کرد و ملک پادشاهان حمیر بدو سپری شد. ذوجدن بن لیشرح بن حارث بن صیفی بن سبا جدّ بلقیس ملکه ٔ سباست و بعداز ذونواس بقلیل زمانی صاحب ایالت یمن بوده است . رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 170 و 423 و عقد الفرید ج 3 ص 320 و البیان و التبیین ج 1 ص 23 و 164 و 166 وحیب السیر ج 1 ص 96 و کلمه ٔ نوس در تاج العروس شود.
ترجمه مقاله