ترجمه مقاله

ذود

لغت‌نامه دهخدا

ذود. [ ذَ ] (ع اِ) جماعت سه شتر ماده تا ده یا پانزده یا بیست یا سی یا مابین دو و نه و واحد و جمع در آن یکسان است یا آن جمعی است بی واحد و یا واحد است و جمع آن اَذواد است ودر مثل آمده است : الذود الی الذود ابل . و شیخ اجل سعدی علیه الرحمة آنرا بدین صورت ترجمه کرده است : اندک اندک خیلی گردد و قطره قطره سیلی . و کلمه اندک مرکب از اند بمعنای چند و کاف تصغیر است و ذود در مثل عربی و خیل در ترجمه ٔ شیخ سعدی ترجمه ٔ ابل است یعنی جماعت و خیل شتران چه در استعمال فارسی زبانان خیل اعم از اسب و غیر اسب است : بود مشکین موئی از خیل زنان .و کلمه ٔ خیلی به معنی بسیار که در تداول عوام و بعضی نویسندگان معاصر بمعنای بسیار استعمال میشود از ساخته های عوام است و فصحا هیچوقت آنرا بدین معنی بکار نبرده اند یعنی غلط است . ج ، اذواد. (مهذب الاسماء). و در ذیل دزی آمده است : ذود؛ گله ٔ گاو. رمه ٔ گوسفند.
ترجمه مقاله