ترجمه مقاله

ذورند

لغت‌نامه دهخدا

ذورند. [ رَ ] (اِخ ) موضعی است براه حاج بصرة. و از آنجاست ابراهیم بن شبیب . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله