ترجمه مقاله

ذوطلوح

لغت‌نامه دهخدا

ذوطلوح . [ طَ ] (اِخ ) نام موضعی میان کوفة وفید. || نام مردی از بنی ودیعةبن تیم اﷲ. || یوم ذوطلوح ؛ نام یکی از جنگهای عرب است که آنرا یوم الصمد نیز خوانند و آن جنگی بود میان بعض قبائل عرب با بنی یربوع و ظفر بنویربوع را بود. و در مجمع الامثال میدانی آمده است که ذوطلوحی که این جنگ در آنجا واقع شد نام آبی است بنوضباب را و امروز در شاکلة الحمی از ضریة واقع است . جریر گوید:
متی کان الخیام بذی طلوح
سقیت الغیث ایتها الخیام
و فرزدق گفته است :
هل تعلمون غداة تطرد سبیکم (؟)
بالصمد بین رؤیة و طحال .
و رجوع بفهارس جلد 7 عقد الفرید شود. و در عقد الفرید آمده است : ذوطلوح یوم لبنی یربوع علی بکر. کان عمیرةبن طارق بن حصینةبن اریم بن عبیدبن ثعلبة تزوج مزنة بنت جابر، اخت ابجربن جابر العجلی ، فخرج حتی ابتنی بها فی بنی عجل ، فاتی ابجر اخته مزنة امراة عمیرة یزورها فقال لها: انی لارجوان اتیک ببنت النطف امراة عمیرة التی فی قومها! فقال له عمیرة: اترضی ان تحاربنی و تسبینی ؟ فندم ابجر و قال لعمیرة: ما کنت لاغزو قومک ! ثم غزاابجر [ و ] الحوفزان متساندین ، هذا فیمن تبعه من بنی شیبان ، و هذا فیمن تبعه من بنی اللهازم ، و ساروا بعمیرة معهم قدو کل به ابجر اخاه حرفشةبن جابر، فقال له عمیرة: لورجعت الی اهلی فاحتملتهم ! فقال حرفشه : افعل فکر عمیرة علی ناقته ، ثم مطل علی الجیش ، فسار یومین و لیلة حتی اتی بنی یربوع فانذرهم الجیش ، فاجتمعوا حتی التقوا باسفل ذی طلوح ، فاول ماکان فارس طلع علیهم عمیرة، فنادی : یا ابجر، هلم ! فقال : من انت ؟ قال : اناعمیرة! فکذبه ، فسفرعن وجهه ، فعرفه ، فاقبل الیه ، والتقت الخیل بالخیل فاسر الجیش الا اقلهم . و اسر حنظلةبن بشربن عمرو بن عدس بن زیدبن عبداﷲبن دارم - و کان فی بنی یربوع - الحوفزان بن شریک و اخذه معه مکبلا و اخذ طارق سوادةبن بجیربن غنم اخاه و اخذ ابوعنمة الضبی الشاعر مع بنی شیبان فافتکه متمم بن نویرة، فقال ابن عنمة به مدح متمم بن نویرة:
جزی اﷲ رب الناس عنی متمماً
بخیر جزاءِ مااعف و امجدا
اجیرت به آبأنا و بناتنا
و شارک فی اطلاقنا و تفردا
ابا نهشل انی لکم غیر کافر
ولا جاعل من دونک المال مرصدا.
و اسر سویدبن الحوفزان و اسر سوید و فلحس ، و هما من بنی سعدبن همام . فقال جریر فی ذلک یذکرذی طلوح :
و لما لقینا خیل ابجر یدعی
بدعوی لجیم قبل میل العواتق
صبرنا و کان الصبر منا سجیة
با سیافنا تحت الظلال الخوافق
فلما راوان لاهوادة عندنا
دعوا بعد کرب یا عمیربن طارق .

(عقد الفرید جزء ششم ص 50و 51).


ترجمه مقاله