ذوعلق
لغتنامه دهخدا
ذوعلق . [ ع َ ل َ ] (اِخ ) نام کوهی است بنی اسد را و ایشان را بدانجا حربی بوده است با بنوربیعةبن مالک و موسوم به یوم ذوعلق و بدان جنگ غلبه بنواسد را بوده است . ابن احمر راست :
ما ام غفر علی و جاء ذی علق
من بطن نعمان او من بطن ذی جدن .
و من امثالهم ؛ نظرة من ذی علق ؛ ای من ذی حب . و رجوع به عقدالفرید ج 3ص 290 شود.
ما ام غفر علی و جاء ذی علق
من بطن نعمان او من بطن ذی جدن .
(از المرصع).
و من امثالهم ؛ نظرة من ذی علق ؛ ای من ذی حب . و رجوع به عقدالفرید ج 3ص 290 شود.