ترجمه مقاله

ذومرخ

لغت‌نامه دهخدا

ذومرخ . [ م َ رَ ] (اِخ ) وادیی است بحجاز. حطیئة گوید:
ماذا تقول لافراخ بذی مرخ
حمرا الحواصل لاماء و لاشجر
القیت کاسبهم فی قعر مظلمة
فاغفر علیک سلام اﷲ یا عمر.

(المرصع).


|| بیابانی به یمن . رجوع به ذوالمرخ شود. (المرصع). || وادیی است بسیار درخت نزدیک فدک . (المرصع). و رجوع به عقد الفرید ج 6 ص 144 و 167 شود.
ترجمه مقاله