ترجمه مقاله

رئیس مظفر

لغت‌نامه دهخدا

رئیس مظفر. [ رَ م ُ ظَف ْف َ ] (اِخ ) مظفربن احمدبن قاسم ، مکنی به ابوالرضا ومعروف به مستوفی . حاکم گردکوه ، از پیروان حسن صباح بود. خواجه رشیدالدین فضل اﷲ گوید: رئیس مؤیدالدین مظفر... که خاندان او به اصفهان بود و در عهد سلطان ملکشاه آنجا صاحب خراج بوده ، و از شیخ عبدالملک عطاش دعوت نزاریه [ اسماعیلیه ] قبول کرد، اهل سپاهان از عقیدت او آگاهی یافتند و از تشنیع الحاد که خاص و عام نسبت بدو میکردند از سپاهان بدامغان هجرت کرد. در قومس و مازندران و عراق و خراسان اسباب و املاک خرید و آنجا ساکن شد و قلعه ٔ گردکوه را از سلطان التماس داشت ، سلطان منشور آن نوشتن بمنشی اشارت کرد... و دبیر نوشت ... رئیس مؤیدالدین مظفر با شرف نسب و علو حسب ثروت و مکنتی تمام داشت و چون خداوند قلعه گشت گردکوه را به نزاریان داد و بمظاهرت و معاضدت رئیس مظفرکه سدی منیع و شخصی رفیع بود، کار حسن صباح و دعوت او بالا گرفت . وی در شوال سال 498 هَ . ق . درگذشت . و رجوع به جامعالتواریخ چ بنگاه ترجمه و نشر کتاب صص 116 - 122 و حبیب السیر چ جدید جزو 4 از ج 2 ص 465 شود.
ترجمه مقاله