ترجمه مقاله

رائب

لغت‌نامه دهخدا

رائب . [ ءِ ] (ع ص ) شیر خفته ٔ جغرات شده . شیر مسکه برآورده ٔ آب آمیخته . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || صافی . بدون کدورت . || مشتبه . مخلوط. کدر و بنابر این از اضداد است . (المنجد).
ترجمه مقاله