ترجمه مقاله

راجس

لغت‌نامه دهخدا

راجس . [ ج ِ ] (ع ص ) کسی که مرجاس را در چاه اندازد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). (مِرجاس سنگی که بر دلو بندند و بدان لای چاه را بشورانند و آن آب برکشند تا بدان طریق لای برآید و چاه پاک شود.) (منتهی الارب ). || ابر غرنده . (آنندراج ) (منتهی الارب ). سحاب راجس : ابر غرنده . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله