رازی
لغتنامه دهخدا
رازی . (اِخ ) رضائی نوربخشی رازی به لیاقت و قابلیت و عذب البیانی تخم محبت خود در مزرع دلها می کاشت و در بازی شطرنج دستی داشت . این رباعی از اوست :
ای کرده عبادت ریائی فن خود
آراسته از لباس عصیان تن خود
طوقیست بگردنت ردا از لعنت
گفتم من و انداختم از گردن خود.
احتمالاً همان رازی است که از فهرست ابن الندیم نقل شد.
ای کرده عبادت ریائی فن خود
آراسته از لباس عصیان تن خود
طوقیست بگردنت ردا از لعنت
گفتم من و انداختم از گردن خود.
(صبح گلشن ص 177).
احتمالاً همان رازی است که از فهرست ابن الندیم نقل شد.