رازی
لغتنامه دهخدا
رازی . (اِخ ) سبزواری . شاعری پاکیزه گوی بوده و این بیت از اوست :
زآتش عشق نه تنها جگرم میسوزد
بسکه بگریسته ام چشم ترم میسوزد.
و رجوع به رازی سبزواری شود.
زآتش عشق نه تنها جگرم میسوزد
بسکه بگریسته ام چشم ترم میسوزد.
(تحفه ٔ سامی ).
و رجوع به رازی سبزواری شود.