راغوته
لغتنامه دهخدا
راغوته . [ ت َ / ت ِ ] (اِ) پودینه و نعناع . (فرهنگ نظام ) :
رنج سکبا میکشد راغوته بهر روغنش
رنج ظلمت خضر بهر چشمه ٔ حیوان کشد.
راقوته . رافونه . رجوع به راقوته شود.
رنج سکبا میکشد راغوته بهر روغنش
رنج ظلمت خضر بهر چشمه ٔ حیوان کشد.
احمد اطعمه (از فرهنگ نظام ).
راقوته . رافونه . رجوع به راقوته شود.