ترجمه مقاله

رافضة

لغت‌نامه دهخدا

رافضة. [ف ِ ض َ ] (ع ص ) تأنیث رافض . رجوع به رافض شود. زن ترک کننده ٔ چیزی . (فرهنگ نظام ). || ابل رافضة؛ شتران بچرا شده با راعی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اشترانی که هر روز به آب آیند. (مهذب الاسماء). || گروهی از لشکریان که قائد و راهبر خود را ماندند و ترک دادند و بازگشتند از وی . ج ، روافض . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). و رجوع به روافض شود. || مردمان حق گذارنده . ج ، روافض . (زمخشری ).
ترجمه مقاله