ترجمه مقاله

رافه

لغت‌نامه دهخدا

رافه . [ ف ِهَْ ](ع ص ) مرد فراخ عیش تن آسا. ج ، روافه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (المنجد). || بعیر رافه ؛ شتر سیر علف و بر لب آب آینده هرگاه خواهد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || مرد مهربان . (آنندراج ). راحم .(منتهی الارب ) (المنجد). || مطیع و ملایم . (شعوری ج 2 ورق 14). || (اِ) نام روز دوازدهم از ماههای فارسی . (شعوری ج 2 ورق 14) :
تراشد بخت و دولت رام و رافه
بشو در عیش و عشرت روز رافه .

میرنظمی (از شعوری ).


ترجمه مقاله