ترجمه مقاله

رامش شیرازی

لغت‌نامه دهخدا

رامش شیرازی . [ م ِ ش ِ ] (اِخ ) هدایت گوید: اسمش سیدرضا و اصلش از کازرون بوده است وسیدی کریم و بزرگوار و دارای طبعی بلند و شیوا و فضلی عظیم و والا بوده است . مرگ وی بسال 1250 هَ . ق . روی داده است . اشعار او را گرد آوردم و دیباچه ای بر آن نوشتم و از آن جمله است در توحید و تمجید عقل اول :
خواست نمودار خویش ایزد یکتا
کرد یکی جلوه عشق گشت هویدا
اوست که خواندش لبیب جوهر اول
اوست که خواندش حکیم علت اولی
گشته معبر گهی بچشمه ٔ کوثر
بوده مؤول گهی ز دوحه ٔ طوبی
در همه اشیا مشاهد است و معاین
وز همه اشیا منزه است و مبرا
ساکن و سایر ازوست ساکن و سایر
خامش و گویا ازوست خامش و گویا.

غزل


یارم از در اندرآمد دی بکف جام شراب
بخت من بیدار شد یا دیدم این حالت بخواب
غیر من کان زلف و رخ دیدم همانا کس ندید
آفتابی سایه پرور، سایه ای در آفتاب
نرگسش مردم فریب و غمزه اش جادوشکار
سوسنش سنبل طراز و سنبلش پر پیچ و تاب
من ز لعلش بوسه خواه و میگساران باده نوش
من ز چشم مست او سرمست و یاران از شراب
تاب از جسمم ربودند آن دو جعد تابدار
خواب از چشمم ببردند آن دو چشم نیم خواب .

(ازمجمعالفصحاء ج 2 ص 135).


و رجوع به الذریعة ج 9 قسم دوم و فارسنامه ٔ ناصری ج 2 ص 254 و مرآةالفصاحة نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ آقای سلطان القرایی تبریزی (حرف ر) و شکرستان پارس نسخه ٔ متعلق به آقای سلطان القرایی (حرف ر) شود.
ترجمه مقاله