ترجمه مقاله

رانکوه

لغت‌نامه دهخدا

رانکوه . (اِخ ) نام منطقه ای است از گیلان و حدود آن بشرح زیر است : از طرف شمال دریای خزر، از جنوب خطالرأس اصلی سلسله ٔ جبال البرز که حد طبیعی گیلان و قزوین است ،از خاور شهرستان شهسوار (چابکسر آخرین ده رانکوه ازطرف باختر است ). بنابراین این منطقه ٔ رانکوه همان بخش های رودسر و لنگرود است که قسمت جنوبی جنگلی و کوهستانی و خوش آب و هوا و سردسیر و قسمت شمالی که در ساحل دریای خزر و در جلگه واقع است مانند گیلان معتدل و مرطوبست ومحصول عمده ٔ آن چای ، ابریشم ، کنف ، غلات و فندق است . آب قراء جلگه از رودخانه های پلرود، شلمان رود، خشک رود، سیاهکل رود، سامان رود و لنگرود؛ و آب قراء کوهستانی از چشمه سار و رودخانه های محلی و استخر تأمین میشود. بخش رودسر خود از یازده دهستان بشرح زیرتشکیل شده است ، حومه ، املش ، پلرودباز، رحیم آباد، سیارستاق قشلاقی ، سیاهکل رود، اوشیان ، اشکور وسطی ، اشکورپائین ، سیارستاق ییلاقی و سمام ، که جمع دیه های بخش 402 آبادی و کوچک و بزرگ با 87هزار تن نفوس می باشد و بخش لنگرود نیز از 58 آبادی کوچک و بزرگ تشکیل شده که جمعیت بخش باضافه ٔ خود شهر در حدود 40 هزارتن است و دیه های مهم آن عبارتند از: شلمان ، دیوشل ، نالکیاشر، بجاریس ، فتیده ، گلسفید، دریاسر، دریاکنار، ملاطه ، سیگارود، و کیاکلایه . راه شوسه ٔ لاهیجان به شهسوار از وسط این بخش عبور میکند و علاوه بر آن راههای فرعی نیزدر داخل بخش وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2). در جعرافیای سیاسی کیهان این منطقه تحت عنوان «رانکوه و لنگرود» آمده . مؤلف کتاب گوید: «شرقی ترین ناحیه ٔ گیلان و طول آن 44 و عرض آن 43هزار گز و عبارت است از حاشیه ٔ باریکی از بحر خزر که متدرجاً از طرف جنوب ارتفاعش فزونی می یابد و بکوههای دیلمان متصل میشود. رانکوه بچندین بلوک تقسیم می شود از این قرار: رودسر، لنگرود، رانکوه ، گزاف رود، سمام ، سیارستاق ، اشکور سفلی ، اشکور علیا، که لنگرود مرکز رانکوه است ». رجوع به لنگرود و رودسر و هر یک از بخشهای مذکور در همین لغت نامه و فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 و جغرافیای سیاسی کیهان و فهرست سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو شود. و نیز در کتاب جغرافیای سیاسی کیهان آمده است : از بلوکهای رانکوه است و در جنوب لنگرود واقعشده و دارای 10000 تن جمعیت است . محصولات آن ابریشم و برنج و مرکبات است و در نقاط مرتفع آن زراعت جو و تربیت جانوران اهلی معمول است و دیه های معتبر آن شلمان و سیاهکل است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 272).
ترجمه مقاله