راهب گیلانی
لغتنامه دهخدا
راهب گیلانی . [ هَِ ب ِ ] (اِخ ) قنوجی بخاری گوید: «دیرنشین صنمکده ٔ گیلان است و در ستایش بتان محبوب خوش بیان و شیوازبان » و سپس بیت زیر را از او نقل میکند:
چو نخل بی بر اگر فیض من به کس نرسد
برای سوختن آخر به کار می آیم .
و رجوع به بهترین اشعار ص 133 (برگزیده ٔ پژمان ) و قاموس الاعلام ترکی ج 3 و تاریخ علما و شعرای گیلان ص 87 و فرهنگ سخنوران و الذریعة ج 9 بخش دوم شود.
چو نخل بی بر اگر فیض من به کس نرسد
برای سوختن آخر به کار می آیم .
(از صبح گلشن ص 172).
و رجوع به بهترین اشعار ص 133 (برگزیده ٔ پژمان ) و قاموس الاعلام ترکی ج 3 و تاریخ علما و شعرای گیلان ص 87 و فرهنگ سخنوران و الذریعة ج 9 بخش دوم شود.