ترجمه مقاله

راهنامج

لغت‌نامه دهخدا

راهنامج . [ م َ ] (معرب ، اِ) مأخوذ از راهنامه ٔ فارسی . (ناظم الاطباء). کتابی که کشتیبانان بدان راه سپرند و بسوی لنگرگاه و جز آن پی برند. معرب راهنامه . (منتهی الارب ). از فارسی راهنامه . کتاب الطریق . و آن کتابیست که ملاحان دارند شناختن مراسل و بندرها را. (از تاج العروس ). و رجوع به راهنامه شود.
ترجمه مقاله