ترجمه مقاله

راهپوی

لغت‌نامه دهخدا

راهپوی . (نف مرکب ) راهرو. راه نورد. رهنورد. راه پیما. که راه را بپیماید. که راه را بپوید. || کنایه از اسب :
بفرمود تا برنهادند زین
برآن راه پویان باریک بین .

فردوسی .


ترجمه مقاله