راه توشه
لغتنامه دهخدا
راه توشه . [ ش َ / ش ِ ] (اِ مرکب ) آنچه از خوردنی که مسافر همراه خویش برگیرد. توشه ٔ راه . زاد راه :
هریکی در جوال گوشه ٔ خویش
کرده ترتیب راه توشه ٔ خویش .
وآن لحظه که در غم تو می مرد
غمهای تو راه توشه می برد.
چون شدم سربزرگ درگاهش
یافتم راه توشه از راهش .
هریکی در جوال گوشه ٔ خویش
کرده ترتیب راه توشه ٔ خویش .
نظامی .
وآن لحظه که در غم تو می مرد
غمهای تو راه توشه می برد.
نظامی .
چون شدم سربزرگ درگاهش
یافتم راه توشه از راهش .
نظامی .