ترجمه مقاله

راه سپردن

لغت‌نامه دهخدا

راه سپردن .[ س ِ پ َ دَ ] (مص مرکب ) رفتن . شدن . طی کردن راه . نوردیدن راه . پیمودن راه . (از آنندراج ). راه پیمودن . راه بریدن . (ارمغان آصفی ). سلوک . (دهار) (تاج المصادربیهقی ) (ترجمان القرآن ). تسلم . (دهار) :
سپاه انجمن شد بدرگاه شاه
همه سرفرازان سپردند راه .

فردوسی .


لاجرم نسپرند راه خطا
لاجرم دل بدیو نسپارند.

ناصرخسرو.


آن راه دوزخست که ابلیس میرود
بیدار باش تا پی او راه نسپری .

سعدی .


ترجمه مقاله