ترجمه مقاله

راه گستر

لغت‌نامه دهخدا

راه گستر. [ گ ُ ت َ ] (نف مرکب ) هر مرکب عموماً، واسب خصوصاً. (ارمغان آصفی ) (بهار عجم ). هر مرکوبی اعم از اسب و استر و خر و گاو و اشتر و جز آن . (ناظم الاطباء) (از برهان ) (آنندراج ) (از انجمن آرا) (از شعوری ج 2 ورق 5). مرکب . (شرفنامه ٔ منیری ) :
که که سنگ آهن ار نعلی
زان سم راه گستر اندازد.

خاقانی .


در آن ره چنان راه گستر براند
که وهم از پیش چند منزل بماند.

زین الدین سنجری .


|| مرکب راهوار و فراخ گام و خوش راه . (ناظم الاطباء) (از برهان ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله