ترجمه مقاله

راونیری

لغت‌نامه دهخدا

راونیری . [ وَ ] (اِخ ) عمربن عبداﷲبن احمدبن محمدبن عبداﷲ خطیب ارغیانی ، مکنی به ابوالعباس راونیری برادر امام ابونصر ارغیانی که بزرگتر از وی بود. عمر فقیه و دانشمند و پاکدامن و خوش سیرت و نیکوکار بود. او به نیشابور رفت و از امام ابوالمعالی جوینی فقه آموخت و دیری در آنجا اقامت گزید وسپس بوطن برگشت و از استاد ابوالقاسم قشیری و ابوالحسن علی بن احمد واحدی و ابوحامد احمدبن حسن ازهری و ابونصر احمدبن محمدبن محمدبن مسیب ارغیانی و ابوالقاسم مطهربن محمد بحیری و ابوبکر محمدبن قاسم صفار حدیث شنید. ابوسعد و ابوالقاسم دمشقی از وی روایت دارند. وی بسال 534 هَ . ق . در نیشابور درگذشت . (از معجم البلدان ).
ترجمه مقاله