ترجمه مقاله

راو

لغت‌نامه دهخدا

راو. [ وِن ْ ] (ع ص ) راوی . اعلال شده ٔراوی و اسم فاعل از ریشه «روی ». روایت کننده . ج ، راوون و رُواة. (از اقرب الموارد). رجوع به راوی شود.
ترجمه مقاله