ترجمه مقاله

رأراءة

لغت‌نامه دهخدا

رأراءة. [ رَءْ رَ ءَ] (ع مص ) گرداندن حدقه ٔ چشم و تیز نگریستن . جریری گوید: ثم فتح کریمتیه و رأراء بتوأمیه ؛ یعنی هر دو چشم را جنبانید و آنها را چرخ داد. (از اقرب الموارد). برگرداندن سیاهی چشم را با حرکت دادن و تیز نگریستن . || برگردیدن چشم . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || آراستن و زینت دادن زن هر دو چشم را. (از منتهی الارب ). زیب دادن و آراستن زن دیدگانش را. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). || رخشانیدن چشمها را. || خواندن گوسپند را بلفظ أرْأر. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || درخشیدن ابر و سراب . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). || دیدن در آیینه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نگریستن زن در آیینه . (از اقرب الموارد). || جنبانیدن آهوان دمهای خود را. (از ناظم الاطباء). دم جنباندن ظبی .(از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مؤلف آنندراج باشتباه ظبی را ضب (سوسمار) دانسته و این لغت را دم جنباندن سوسمار معنی کرده است . || رأراءة انسان ؛ حرف راء را تکرار کردن . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله